تک آهنگ
بازی کم حجم pc
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
بياييم مردانه زنها را گرامي بداريم
اين بار اگر زن زيبارويي را ديديم ، هوس را زنده به گور کنيم و خدا را شکر کنيم براي خلق اين زيبايي
زير باران ، اگر دختري را سوار کرديم ، به جاي شماره به او امنيت بدهيم
او را به مقصد مورد نظرش برسانيم ، نه به مقصد مورد نظرمان
هنگام ورود به هر جايي ، با احترام بگوييم ، اول شما
در تاکسي ، خودمان را به در بچسبانيم نه به او
در اتوبوس جاي خود را به پيرزني بدهيم که ايستاده ، و...
بياييد فارغ از جنسيت کمي واقعاً مرد باشيم
نه اين که از مردي فقط کُتَش و سيبيلش را داشته باشيم ...
دعــــای بـــاران چــــرا ؟
دعــــای عشـــــــق بــخـــوان !
ایـــن روزهــا دلـــها تشــنه تــرند تـــا زمیــــن ،
......
خـــدایــــــــا.....
کمــــی عشـــــــق ببــــار
هنوز هم از تمام کارهای دنیا
دلبستن به دلت
بیشتـر به دلم می چسبد ..
دمش گرم ....
باران را میگویم.....
آرام به شانه ام زد و گفت....
امروز خیلی خسته شدی....
برو ......
برو استراحت کن، من به جایت میبارم.........
سهراب !! گفتی:چشمها را باید شست……شستم ولی !………
گفتی:جور دیگر باید دید…….دیدم ولی !…………..
گفتی:زیر باران باید رفت……..رفتم ولی !………….
او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را…هیچ کدام را ندید !!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
” دیوانه باران ندیده !!
اشتباه من این بود ....
هر جا رنجیدم ، لبخند زدم ....
فکر کردند درد ندارد......
محکم تر زدند ...
دلم بی قراره ُ یعنی بی قراری میکنه .فقط بهونه میگیره
بگم دلتنگم دروغ نگفتم
حس عجیبی نیست اما غیر قابل درکه
۱ ثانیه زیاده دیگه چه برسه به چند روز یا شایدم چند ماه و سال هم بکشه
شاید فکر کنی دیوونم اما نه.....
قشنگه چون میدونی تموم میشه اما عذاب آوره
فقط همینطوری میتونستم خالی شم
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید!
هیچ کسی به اون کار نمیداد!
همه میگفتند:تو به هیچ دردی نمیخوری....
یک شب که همه ی مداد رنگی ها تو سیاهی کاغذ گم شده بودند***
مداد سفید تا صبح کار کرد!
ماه کشیـــــــــد....مهتــــــــــــاب کشید!!!
و اونقدر ستاره کشیدکه کوچیک و کوچیکتر شد...
صبح تو جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او.........!!
جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد!
عشق، هدیه است...
جاندارُ مجسّم!
حادث میشودُ
تحمیلش نمیتوان کرد.
قلب را لبْریز میکند.
با عقل فهمیده نمیشودُ
به چنگ نمیآید.
مقدّریست که همه چیز را
دگرگون میسازد.
پيچــک نگــاهــم
دزدانــه تــا پشــت پنجــره ي
اتــاق تــو بــالا آمــده!
بــه کجــا خيــره شــدهاي؟!
بــاران کــه بگيــرد
تمــام پنجــره پــر از پيچــک خــواهــد بــود . . .
در بازی دل ، نگاه من مست تو بود
هر برگ دلم ، شکسته پابست تو بود
من شاه دلم را به زمین انداختم
اما چه کنم ؟ ، تک دلم دست تو بود...
یک ساعت که آفتاب بتابد ،
خاطره آن همه شب های بارانی از یاد میرود
این است حکایت آدم ها وفراموشی . . .
اینجا سرزمین واژگان واژگون است !
جایی که :
گنج ، جنگ می شود
درمان ، نامرد می شود
قهقه ، هق هق می شود
اما دزد همان دزد است و درد همان درد ...
هه
در کشور من
مردم با نفرت بیشتری به صحنه ی بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند
تا صحنه ی اعدام!!!!
جا برای منه گنجشک زیاد است
ولی!
به درختان خیابان تو عادت دارم،
عادتم داده خیال تو که یادم باشد...
یاد من هم نکنی باز به یادت باشم ...
خدایا ...
دستت را بردار...
دستت را بردار از روی دکمه space
بس نیس این همه فاصله ؟
باید از رود گذشت
باید از رود
اگر چند گل آلود
گذشت
بال افشانی آن جفت کبوتر را
در افق می بینی
که چنان بالابال
دشت ها را با ابر
آشتی دادند ؟
راستی ایا
می توان رفت و نماند
راستی ایا
می توان شعری در مدح
شقایق ها خواند ؟
حکمــ ـــ ــ ـ .
گفتند حکم؟
ورق دست گرفتیم و خندیدیم
قرار شد حکم دل باشد
تمام سر ها دست تو بود
روزگار دست از ما گرفت
دو به دو ، دل دادیم
زندگی آس ِمان را برید
دو به تک ، باختیم.
منتظر نظراتتون هستم
بار آخر من ورق را با دلم بُر میزنم ...!
بار دیگر حکم کن...!
با دلت ،
دل حکم کن ... !
حکم دل: هرکه دل دارد بیندازد وسط،
تا که ما دلهایمان را رو کنیم !
دل که روی دل بیفتد عشق حاکم می شود.
پس به حکم عشق ،بازی می کنیم...
سـکـــــــه ی زنـدگـیم
شـیـــــــر نـدارد
امــــــــا
هـمـیـن خـطـی
کـه مـــــــرا بـه تــــــو
وصـــــــــــــــــل
نـگـه مـی دارد را
بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ ..
نظر یادتون نره هاااااااااااااا
یک روز احساس کردم اگر اورا با یک غریبه ببینم تمام شهر را به آتش خواهم کشید
اما
امروز حتی کبریتی هم روشن نمیکنم تاببینم او کجاست و با کیست
روزی که به دنیا آمدم در گوشم خواندند اگر می خواهی در دنیا خوشبخت شوی
همه را دوست بدار.....
حال که دیوانه وار دوستش دارم می گویند:
فراموش کن!!!!!!!
چرااااااا
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای؟
خسته ام زین عشق ، دلخونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو لیلا ی تو ، من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگت پنهان و پیدایت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق ، یکجا باختم
کردمت آواره ی صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
بر حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
نظر یادتون نره هااااااااااا
نه اینکه حرفی برای گفتن نباشد هست!
حرف هست...
عشق هست...
بغض هست...
درد هست...
اما...چه بگویم وقتی
نه در آرزوهایت حرفی از رویای با من بودن است
نه در روزهایت تلاش ِ داشتنه همیشگی ِ من!
گمان مبر که همیشه در حوالی خوابهای تو بیدارم
گمان مبر که همیشه عاشقانه مینویسمو می خوانمت
عشق به زخم که برسد سکوت می شود...
زخم که عمیق شود ، بیداریه دل ، درد دارد
من!
در این بغض های هر لحظه
در این دلتنگی های مدام
در این آشفتگی های دقایقم
دارم
سکوت
می شوم
با من از عشق چیزی بگو
پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود...!
کودکی ام گم شده
هرکسی اونو پیدا کرد..سهمی از معصومیت کودکانه اش مژدگانی برای اون
ولی الان ...
الان که جوونیم تو پیاده روهای شلوغ بی کسی دست فروشی میکنه
شونه هاشو خوب میبرند اما هق هق اش رو نه..
خدایا دلتنگتم...
دلتنگتر از هراونچه بودم..
سرتاپاسکوتم..
من دلتنگی ام رو ارمان احساسم و وجودم میکنم.
تنهای تنهام
که نه احساسی نه وجودی برا قبول کردن حقیقت داره ..
حالا من دلتنگم..
اماهنوز زنده ام که ای کاش نبودم.
من همون سنگ یخ زده ای ام که زیر هجوم سرد یخ پنهون شدم
اما انگار از همیشه زلالتر و قشنگتره...
اما تاکی؟
تا کی میتونم پنهون شم و از آفتاب فرار کنم؟
همون بهتر که از اول سنگ باشم که بخوام یه روزی با یخ زدن زلال شم.
خدایا چرامن؟
چراهمیشه باید زلال وپاک باشم و انقدر تا ذره ذره ی وجودم خرد بشه وبشکنه؟
دوست دارم اصلا نباشم.
دوست دارم بیام پیشه خودت
آره خدا..
نبودن از همه چی بهتره....
خدایا من فقط بعد از داشتنه تو خودم رو دارم و این حس مقدسم که تنهاییه..
مثل خودت تنها..
شاید بی کس باشم اما خودم همه کسه خودم میشوم...
من و خودم وتو و تنهایی هام...
تنهای تنها
تو این زمین خاکی میون ادم نماها که هیچی از آدمیت نمیدونن تنها هدفشون بخار گرم نفساشونه همینو بس...
ولی من هنوز هستم
من و یه خدای مهربون و دوست داشتنی
که یادش دلمو قرص میکنه..
اما در کنارش منو یه قلب خسته و شکسته..
یه دنیا تردید..
یه اسمون بی کران....
یه جاده ی بی انتها
و نم بارون که جسم خسته ام رو نوازش میده...
چه سخته تو جمع بودن ولی گوشه ای تنها نشستن..
به چشم دیگران کوه بودن اما اهسته تو خودت شکستن...
آی آدما؟
با شمام؟
من همینم..
میفهمین؟
تنهای تنها
بی هیچ همسفری
با پایی خسته و با یک دنیا خیال خام پیمودن ....
و این منم که تو حسرت به پایان رسیدن زنده ام...
همین
به سلامتی درخت!
نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
به سلامتی دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه.
به سلامتی دریا!
نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
به سلامتی سایه!
که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
به سلامتی پرچم ایران!
که سهرنگه، تخممرغ! که دورنگه، رفیق! که یهرنگه.
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم.
به سلامتی نهنگ!
که گندهلات دریاست.
به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس.
به سلامتی خیار!
نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.
به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا !
به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتی رودخونه!
که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
به سلامتی گاو!
که نمیگه من، میگه ما.
به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!
که یه تنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتی سرنوشت!
که نمیشه اونو از "سر" نوشت.
به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره.
دستمال كاغذي به اشک گفت :
قطره قطرهات طلاست یک کم از طلای خود حراج میکنی ؟
عاشقم !
با من
ازدواج میکنی ؟
اشک گفت : ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی !
تو چقدر سادهای ! خوش خیالِ کاغذی !
توی ازدواج ما تو مچاله میشوی چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو وبیخیال باش
عاشقی کجاست !
تو فقط دستمال باش !
دستمال کاغذی ، دلش شکست گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خونِ درد
آخرش ، دستمال کاغذی مچاله شد ، مثل تکهای زباله شد او ولی شبیه دیگران نشد ،
چرک و زشت مثل این و آن نشد رفت اگرچه توی سطل آشغال پاک بود و عاشق و زلال او با
تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت چون که در میان قلب خود
دانههای اشک کاشت....
English : I Love You
02) Persian : To ra doost daram
03) Italian : Ti amo
04) German : Ich liebe Dich
05) Turkish : Seni Seviyurum
06) French : Je t'aime
07) Greek : S'ayapo
08) Spanish : Te quiero
09) Hindi : Mai tumase pyre karati hun
10) Arabic : Ana Behibak
11) Iranian : Man doosat daram
12) Japanese : Kimi o ai shiteru
13) Yugoslavian : Ya te volim
14) Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida
15) Russian : Ya vas liubliu
16) Romanian : Te iu besc
17) Vietnamese : Em ye^ Ha eh bak
18) Syrian/lebanese : Bhebbek
19) Swiss-German : Ch'ha di ga"rn
20) Swedish : Jag a"Iskar dig
21) Africans : Ek het jou li ...
I saw you talking on the phone
I know that you are not alone But you steal my heart away Yeah you steal my heart away You`re acting like you`re on your own But I saw you standing with a girl Stop tryn` to steal my heart away Stop tryn` to steal my heart away I don`t know where we going I don`t know who we are I can feel your heartbeat … I can feel your heartbeat Running thorugh me Feel your heartbeat She said I can feel your heartbeat من می تونم ضربان قلبت رو حس کنم I can feel your heartbeat من می تونم ضربان قلبت رو حس کنم I can feel your heartbeat She said to me I can feel your heartbeat Running through me Heartbeat Feel your heartbeat Maybe it`s the way you move You got me dreaming like a fool That I can steal your heart away I can steal your heart away No matter what it is you think I`m not the kind of girl you think And give my heart away Stop tryin` steal my heart away I don`t know where we going I don`t know who we are I can feel your heartbeat He said to me I can feel your heartbeat He said to me I can feel your heartbeat
من می تونم ضربان قلبت رو حس کنم
He said to me
She said to me
She said to me
روزی که به دنیا امدم صدایی در گوشم طنین انداخت و
گفت: که اسم من غم است.
من خیال کردم که غم عروسکی است در دستانم که با ان بازی می کنم.
ولی وقتی بزرگ شدم دیدم عروسکی هستم در دستان غم
کوچيک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست
ولی مگه خداهم گريه می کنه چرا بايد دل خدا بگيره
دوست داشتم زير بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم
اشک خدا را تو يه کاسه جمع کنم تا هروقت دلم گرفت
کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم
آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد
حس می کرم که آدما دل خدا رو شکستند
و يا ازياد خدا غافل شدند
همه می گفتند باران رحمت خداست
اما حس كودكانه من ميگفت
خدا دلش از ادماگرفتس
آدمهای ساده رو دوست دارم.
همان ها که بدی هیچ کس رو باور ندارن.
همون ها که برای همه لبخند دارند.
همون ها که همیشه هستند، برای همه هستند.
آدمهای ساده رو باید مثل یک تابلوی نقاشی زيبا ساعتها تماشا کرد؛ عمرشون کوتاه ست.
چون بعضي ها كه نميخوان با اين خصلت زيبا آشنا باشن با خيال زرنگ بودن
یا ازشون سوء استفاده می کنن یا زمینشون میزنن یا درس ساده نبودن بهشون می دن!!!
آدم های ساده را دوست دارم...
بوی ناب “آدم” می دن...
معلم به مجنون گفت :
بنویس : الله
مجنون نوشت : لیلا
دوباره .....
معلم به مجنون گفت :
بنویس : الله
مجنون باز هم نوشت : لیلا
معلم به مجنون گفت :
دوزخ تو را باشد جایگاه
معلم نمیدانست که
نام دیگر لیلا " الله " است
آری خداوند به وسعت وجودش نام دارد ... !!!
نظر یادتون نره
یه چشم همیشه باید توش اشک باشه ، وگرنه میسوزه .
یه دل همیشه باید توش غم باشه ، وگرنه می شکنه .
یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسیر میشه .
یه قناری باید به خوش آوازیش ایمان داشته باشه وگرنه ساکت میشه .
یه لب همیشه باید توش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه .
یه صورت همیشه باید شاد باشه وگرنه به دل هیچ کس نمی چسبه .
یه دفتر نقاشی باید خط خطی باشه وگرنه با کاغذ سفید فرقی نداره .
یه جاده باید انتها داشته باشه وگرنه مثل یه کلاف سردرگمه .
یه قلب پاک همیشه باید به یه نفر ایمان داشته باشه وگرنه فاسد میشه .
یه دیوار باید به یه تیر تکیه کنه وگرنه میریزه
قرار بود . . .
بمونی کنار غرورم
نگو قسمت اینه ، نگو از تو دورم. . .
قرار بود بیای توی بی کسی هام. . .
یه کاری کنی. . .
هه
واسه دلواپسی هام
چقدر بغض کردم،کنارم نبودی
هزار بار دلم خواست ، ببارم ، نبودی
نبودی ، ببینی ، چقدر سوت و کوره
چقدر بی قرارم ، چقدر بی عبورم
خودت نیستی ،اما غمت رو به رومه
میخندم به بغضی که توی گلومه
دیگه هیچ امیدی به برگشتنت نیست
اینو من نمیگم،خم جاده میگه
شقیقه ات سفیده،داری پیر میشی
چقدر آینه حرفاشو ساده میگه
پشت چراغ قرمز پسرک با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت:
چسب زخم نمیخواین؟ پنج تا صد تومن!!!
آهی کشیدم و با خود گفتم:
تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم...
نه زخمهای من خوب میشود نه زخمهای تو!!!
میری خودکار بخری صد تومن!
ولی غلط گیر هشت صد تومن!!!
این روزا حتی اگه روی کاغذ هم اشتباه کنی...
واست گرون تموم میشه!!!!!!!!!
مرا کسی نساخت، خدا ساخت،
نه آنچنان که کسی می خواست که من کسی نداشتم.
کسم خدا بود، کس بی کسان.
در باغ بی برگی زادم و در ثروت فقر غنی گشتم
و از چشمه ایمان سیراب شدم
و در هوای دوست داشتن دم زدم
و در آرزوی آزادی سر برداشتم
و در بالای غرور قد کشیدم و از دانش طعامم دادند
و از شعر شرابم نوشاندند و از مهر نوازشم کردند تا :
حقیقت دینم شد و راه رفتنم و خیر حیاتم شد و کار ماندنم و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم!
ببار باران
که دلتنگم....مثال مرده، بی رنگم
ببار باران
بزن بر شیشه قلبم....بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد
ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....کوچه ها روزهاست خشکیدن
ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی
مگر میشود
با سنگ انداختن های پیاپی در آب ،
ماه را از آب گرفت ؟!!
I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house,
because it means that I am alive
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام
I am thankful for being sick once in a while,
because it reminds me that I am healthy most of the time
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم
I am thankful for the husband who snoser all night,
because that means he is healthy and alive at home asleep with me
خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم
این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است
I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes,
because that means she is at home not on the street
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند
I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed
خدا را شکر که مالیات می پردازم، این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیکار نیستم
I am thankful for the clothes that a fit a little too snag,
because it means I have enough to eat
خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم
I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day,
because it means I have been capable of working hard
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم، این یعنی توان سخت کار کردن را دارم
I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning,
because it means I have a home
خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم، این یعنی من خانه ای دارم
I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot,
because it means I am capable of walking
and that I have been blessed with transportation
خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم
این یعنی هم توان راه رفتن دارم
و هم اتومبیلی برای سوار شدن
I am thankful for the noise I have to bear from neighbors,
because it means that I can hear
خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم، این یعنی من توانائی شنیدن دارم
I am thankful for the pile of laundry and ironing,
because it means I have clothes to wear
خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم، این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم
I am thankful for the becoming broke on shopping for new year,
because it means I have beloved ones to buy gifts for them
خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند
این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم
Thanks God... Thanks God... Thanks God
خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر
زندگی هنگام فریاد هاست
سرگذشت و درگذشت یادهاست
عاشقی فریاد تنها بودن است
رنج ما تاوان انسان بودن است ...
شب های دراز بی عبادت چه کنم
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است و گنه می بخشد
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم…
شبی از سوز گفتم قلم را
بیا بنویس غم های دلم را
قلم گفتا برو بیمار عاشق
ندارم طاقت این بار غم را ...
شب بود ،شمع بود
من بودم و غم …
شب رفت ، شمع سوخت
من موندم و غم …
چقدر خنده داره...!
چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست، ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل
باد میگذره!
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول
به خرید میریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت
میگذره!
چقدر خنده داره
که وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم
اما وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی میکشه لذت میبریم و از هیجان تو
پوست خودمون نمیگنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانیتر از حدش میشه شکایت
میکنیم و آزرده خاطر میشیم!
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان
دنیا آسونه!
چقدر خنده داره
که سعی میکنیم ردیف جلو صندلیهای یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین
صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا
نمیکنیم اما بقیه برنامهها رو سعی میکنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم اما سخنان قرآن رو به سختی باور
میکنیم!
چقدر خنده داره
که همه مردم میخوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا
انجام بدند به بهشت برن!
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال میکنیم به سرعت
آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا میگیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو
میشنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر میکنیم!
خنده داره
اینطور نیست؟
دارید میخندید؟
دارید فکر میکنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست
داشتنی است.
آیا این خنده دار نیست که وقتی میخواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلیها را از
لیست خود پاک میکنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید
دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره
دلتنـــگ کــه شــــــدی،
پیـــش ِ مــــن بیـــا،
کمـــی غصّــه هســـت
بــــــــــــــــا هــــــــــــم مـــــــــی خـــــــــوریـــــــم!
جرم من پرنده بودن
جرم من نفس کشیدن
کنج این قفس اسیرم
آرزوی من پریدن . . .
طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف